از پیراهن تا قیمه
بر اساس قرآن کریم، پیراهن یوسف را بر چشم یعقوب کشیدند و بینا شد. تبرک در بند پیراهن یوسف نماند و به همه پیامبران و امامان رسید و از خود امامان به وسایلشان و از وسایلشان به حرم و ضریح و دیوار سرایت کرد. از ضریح روی قبر به ضریح ساخته شده برای قبر هم رسید. تبرک در متعلقات معصومان نیز توقف نکرد و به امامزادگان و سادات و بعد هم به عبای علما رسید. و سر آخر از دیگ قیمه هیئتهای عزاداری سر بیرون آورد.
پیراهن یوسف یکبار اثر داشت نه بیشتر. عصای موسی هم همیشه مار نمیشد حتی به خواست موسی هم مار نمیشد. عصا اگر به اراده موسی بود خاصیتی بیش از ریختن برگ درخت و راندن گوسفند و حداکثر تکیه کردن نداشت. این اراده الهی بود که پس از ضربه عصا سنگ را شکافت و کف دریا را در مقابل خورشید قرار داد.
چگونه است که دست موسی همیشه ید بیضا نمیشود ولی قیمهای که معلوم نیست صاحبش چه نیتی داشته و گاه حتی معلوم نیست منشاء مالیاش چیست شفا بخش امراض است؟
ای کاش آنان که گمان میکنند زمانه، زمانه اظهار علم ایشان علیه بدعتها است، این بازی پرهزینه و مسرفانه و ضد محیط زیست را نیز مورد عنایت خود قرار میدادند.
پ ن: دوران نوجوانیام هر محرم فقط ظهر عاشورا بود که غذا میخوردیم و روزهای دیگر خبری نبود. یک ظرف قیمه را دست به دست میچرخاندند و هر کس لقمهای میگرفت و البته سهم مریض و بچهها هم سرجای خودش. ماجرای نذری خوری و نذری دادن امروز ما ربطی به تبرک ندارد. که اگر داشت مویزی از آن چهل قلندر را کافی بود.
پ ن 2: البته که از بهر دل خامی چند، نفی حکمت نخواهم کرد.